بازاریابی حمایتی برند شما را به یک اداره غیر انتفاعی یا عام المنفعه ای که شما به آن باور دارید وصل میکند.
بطور مثال، بنیاد بیات یک مثالی از موسسه غیر انتفاعی است که توسط شرکت مخابراتی افغان بیسیم حمایت مالی شده و با این شرکت در یک راستا قرار دارد. پولی که از افغان بیسیم به دست می آید برای حمایت غیرانتفاعی و کارهای خیریه استفاده میشود که توسط بنیاد بیات انجام میشوند. بعضی از مثال های بازاریابی حمایتی عبارتند از:
·
شما مقداری از مفاد هر فروش تان را به بازاریابی حمایتی اختصاص میدهید
·
شما از یک تیم یا یک همایش حمایت مالی کرده و لوگوی تان را در اجناس یا لباس های شان میزنید
·
شما اشخاصی را که توسط یک حادثه یا فاجعه متاثر شده اند در تشبث خود شامل میکنید، مانند استخدام اشخاص معلول
·
شما منافع عامه را در اجناس بازاریابی یا بسته بندی های خود شامل میسازید
شما بازاریابی عام المنفعه را بخاطری انجام میدهید که واقعاً به منافع عامه اهمیت داده و میخواهید که این منافع رشد کند. اما بازاریابی عام المنفعه باید در صورتی انجام شود که در کنار منافع عامه به تشبث شما نیز مفاد برساند. اگر میخواهید بازاریابی حمایتی عملی باشد، باید هردو اداره ارزش هایی را از کارهای عام المنفعه بدست آورند. به این خاطر شما باید شریکی را پیدا کنید که اهداف و باورهایی مشابه با شما داشته باشد.
یکی از فوایدی که شرکت شما با استفاده از بازاریابی حمایتی بدست می آورد این است که با وصل شدن برند تان به یک سازمان غیرانتفاعی، شما اشخاصی را که همچنان به منافع عامه اهمیت میدهند جذب میکنید و آنها ممکن بخاطر اشتراک شما در این نوع فعالیت ها از شما خریداری کنند. بعضی اوقات شراکت با یک اداره عام المنفعه میتواند برای شرکت تان احترام و تبلیغات خوبی را به همراه داشته باشد. شرکت های کوچک تر ممکن از بازاریابی حمایتی استفاده
کنند چرا که آنها بودجه بازاریابی کمتری دارند و میخواهند که برند شان بیشتر در معرض دید قرار بگیرد.
مزیت دیگری که بازاریابی حمایتی دارد این است که این نوع بازاریابی احساس مثبتی را در بین کارمندان تان ایجاد میکند. کارکنان تان احساس میکنند که در فعالیتی مشارکت دارند که به دیگران کمک میکند و به این دلیل احساس رضایت بیشتری خواهند کرد.
این را هم بدانید که زمانی که شما به شکل جعلی با یک سازمان غیر انتفاعی ارتباط دارید، آنها باید ازین رابطه سود ببرند. ممکن آنها بتوانند سرمایه بیشتری
برای سازمان شان جمع کنند، تعداد زیادتری از مردم را از اداره شان آگاه بسازند، مهارت های خوبی را بیاموزند و یا به اشخاص داوطلب دسترسی پیدا کنند. این تنها در صورتی است که هردو طرف معامله مفاد بدست آورند که باعث تحرک بازاریابی حمایتی گردد و بتواند پایدار باشد.
ذیلاً عبارت از بعضی از باید و نباید هایی است که حین انتخاب یک انگیزه برای بازاریابی تان در نظر داشته باشید:
مرحله اول: یک منفعت عامه را شناسایی کنید که با تشبث شما انطباق داشته باشد. هدف
این است که شما برند خود را با یک فعالیت غیر انتفاعی تطابق
بدهید تا
بتوانید یک موقعیت «بُرد
دو طرفه در بازاریابی » را ایجاد کنید و به هردو طرف مفاد برسانید. شما
میخواهید که مشتری تان احساس خوبی از خریداری
از شما
داشته باشد چرا که شما با یک سازمان غیرانتفاعی همکاری دارید. شرکت
شما بخاطر اهمیت دادن به دیگران ممکن شهرت و حتی افزایش در فروشات
داشته باشد. سازمان
غیر انتفاعی برای منافع عامه اش آگاهی لازم را از طرف مردم بدست خواهد آورد. اما
این شرایط در صورتی جوابگو خواهد بود که
محصولات شما
و منافع عامه ای که ایجاد میکنید در تضاد با یکدیگر نباشند. بطور
مثال، اگر رستورانت شما سگرت کشیدن را اجازه نمیدهد، شما نباید با یک
شرکت محصولات
تنباکو شراکت داشته باشید، بجای آن میتوانید با کسانی شریک شوید که ورزش را ترویج میدهند، مانند یک تیم فوتبال که سالانه آنرا حمایت
میکنید. یا
اگر فکر میکنید که مشروبات الکولی نباید در محضر عام مصرف شوند، در کنار آن محصولات «اسپرایت
» را هم نباید ترویج دهید.
به محصولات خود دیده و هدفی را که میخواهید به آن برسید را در نظر بگیرید. بعد
از آن منافع عامه ای را انتخاب کنید که احساسات مخاطبین مورد نظر
تان را
تحریک میکند.
مرحله دوم: زمانیکه به چیزی اهمیت قایل نبودید، تظاهر به اهمیت دادن به آن نکنید. اگر
موضوعی را حمایت کنید که در واقع به آن اهمیتی نمیدهید،
هیچ مفهمومی
نداشته و مردم متوجه آن میشوند. داشتن
علاقمندی واقعی درباره یک انگیزه بمعنی آنست که شما به پیش میروید و احساس مؤفقیت میکنید؛ باوجود
اینکه تلاش های بازاریابی تان طبق انتظار هم پیش نرود. چرا
که بازاریابی زمانی موفق میباشد که ماموریت سازمان غیر انتفاعی با ارزشهای شرکت
اسپانسر کننده
تطابق داشته باشد.
مرحله سوم: اهداف بازاریابی تان را تعریف کنید. در
شروع تصمیم بگیرید که چرا میخواهید برند تان را شامل یک برنامه یا انگیزه بسازید و اینکه از این
شراکت چه
چیزی را میخواهید. دامنه
ای از مزایای احتمالی بازاریابی از اینگونه حمایت های مالی وجود دارد که شامل ساختن اعتبار شرکت، توسعه شهرت
برند تان،
ایجاد تفاوت در برند تان، تقویت وفاداری مشتریان و افزایش احساس رضایت و غرور کارمندان تان میگردد. فواید
دیگر میتواند شامل افزایش نرخ
فروشات و
آگاهی از برند تان باشد در صورتیکه نام برند تان در برنامه ها کاملاً واضح و قابل دید بوده و یا بالای اجناس و محصولات بازاریابی برچسپ زده شود.
مرحله چهارم: مزایای کاری تان را نادیده نگیرید. اینکه
شما با یک سازمان غیر انتفاعی کار میکنید، نمیشود که روش های خوب کاری تان را نادیده بگیرید.
در
مورد اینکه توافق تان دارای مزایای مالی برای همه باشد، اطمینان حاصل کنید.
مرحله پنجم: توقعات تان را مشخصاً عنوان کنید. جزئیات
را در شروع شناسایی کنید. محاسبه
کنید که چند بار نام و لوگوی برند تان دیده خواهد شد، چه
نوع معلوماتی
در صفحۀ انترنتی شان گذاشته خواهد شد، چند بینر تبلیغاتی تان دیده خواهد شد، چه نوع مقالاتی برای خبرنامه غیر انتفاعی نوشته خواهد
شد، وغیره. و
بعد از آن تمامی اینها را در قرارداد تان به امضاء برسانید.
مرحله ششم: نتایج را ارزیابی کنید. برای
اینکه بفهمید کدام فعالیت جواب میدهد و کدام نمیدهد باید نتایج خود را ارزیابی کنید. همیشه
از شریک غیر
انتفاعی خود
گزارش بخواهید، فرقی نمیکند که چقدر غیررسمی باشد. یا
یکی از کارمندان تان را برای تعقیب سطح فروشات و پیشکش هایتان بگمارید؛ بهتر
است این
شخص به شراکت تان اهمیت دهد.
مرحله هفتم: بازاریابی حمایتی را با دیگر تلاش هایتان ترکیب کنید. شراکت
با یک منفعت عامه یکی از راه های رساندن پیام برند تان به دیگران است، هرچند
صرفاً نمیتوانید
به این متکی باشید. بازاریابی
حمایتی در قسمت های شناسایی مخاطبین مورد هدف، تعریف ساحه دسترسی به مشتریان، میزان پوشش رسانه
ای، قیمت
بینر ها، تبلیغات، نقاط رادیویی، وغیره باید مانند هر «بازاریابی
دیگری برای برند تان » در نظر گرفته شود.
بشکل خلاصه، اگر شما از بازاریابی حمایتی استفاده میکنید، باید بدانید که این کار بخشی از یک استراتیژی کلی و بزرگتر در بخش بازاریابی و برندنگ است.